به نام خدا از رجبعلی خیاط سوال کردند چه درسی برای شیفتگان ظهور دارید؟ ایشان فرمود نقل است که حضرت داوود ع در حال عبور از بیابانی مورچه ای را دید که مرتب کارش این است که از تپه ای خاک بر می دارد و به جای دیگری می ریزد از خداوند خواست که از راز این کار آگاه شود ٬ مورچه به سخن آمد که معشوقی دارم که شرط وصل خود را آوردن تمام خاکهای آن تپه در این محل قرار داده  است حضرت فرمود با این جثه کوچک ٬ تو تا کی می توانی خاکهای این تپه بزرگ را به محل مورد نظر منتقل کنی ٬ و آیا عمر تو کفایت خواهد کرد ؟؟مورچه گفت همه ی اینها را می دانم ٬ ولی خوشم چون اگر در راه این کار بمیرم به عشق محبوبم مرده ام در اینجا حضرت داوود ع منقلب شد و فهمید این جریان درسی است برای او ، حال منتظران ظهور باید ببیننند چقدر برای رسیدن محبوب تلاش و کوشش نموده اند منبع کتاب کیمیای محبت ص62 کتاب در محضر لاهوتیان جلد دوم ص385 از رجبعلی خیاط سوال کردند چه درسی برای شیفتگان ظهور دارید؟ ایشان فرمود نقل است که حضرت داوود ع درحال ع
به نام خدای شنهای طبس زاکانی بنده نماینده بودم و یکی از آقایان نامزدهای کنونی وزیر بهداشت بود، متوجه خطا در آزمون دستیاری شدم و درخواست اطلاعات کردم، پاسخ ناقص دادند و مجبور به تحقیق و تفحص شدیم معلوم شد آن زمان سوالات آزمون دستیاری را نفری ۳۰ میلیون تومان فروخته بودند و ۲۱ نفر در دادگاه محکوم شدند اما آقای وزیر یا بی‌اطلاع بود یا از یک بی‌عدالتی محض دفاع می‌کرد httprajanewscomnode381420
آخرین جستجو ها